تعریف مفهومی و عملیاتی
مقدمه
ضروری است که مفاهیم یک پژوهش تعریف شده و تصریح شوند، و اغلب تعریف موجود در فرهنگ لغت هرگز کافی نیست. در هر پژوهش دو نوع تعریف وجود دارد: تعریف مفهومی (conceptual definition) یا تعریف نظری و تعریف عملیاتی (operational definition) یا تعریف عملی.
مفاهیمی که محقق به آنها توجه یا علاقه دارد، انتزاعی از پدیده های قابل مشاهده است و نگرش محقق به مسئله تعریف این مفاهیم را شکل می دهد. تعریف مفهومی بیانگر معنی انتزاعی یا نظری (theoretic meaning) مفاهیم تحت مطالعه است. حتی سرراست و معلوم ترین اصطلاحات لازم است که به صورت مفهومی توسط محقق تعریف شوند. مثال کلاسیک این مفاهیم مراقبت کردن است. مورس و همکاران (1990) به موشکافی کارهای پرستاران پژوهشگر و نظریه پرداز فراوانی در مورد چگونگی تعریف مراقبت کردن (caring) پرداخت و پنج طبقه مختلف از تعاریف مفهومی را یافتند: یک خصیصه انسانی، ضرورتی اخلاقی، یک اثر، یک رابطه بین فردی، و مداخله درمانی. محققانی که به مطالعه مراقبت می پردازند لازم است که تعریف مفهومی که اتخاذ کرده اند را بطور صریح بیان کنند. در مطالعات کیفی، تعریف مفهومی پدیده های کلیدی ممکن است محصول نهایی اصلی تحقیق بوده، نشانگر قصد محقق به استخراج معانی مفاهیم از واحدهای تحت پژوهش است.
هرچند در تحقیقات کمی، محققان بایستی مفاهیم را در شروع مطالعه تعریف کنند، زیرا بایستی تصمیم بگیرند که چگونه متغیرها را مشاهده و اندازه گیری کنند. تعریف عملیاتی (operational definition) یا تعریف عملی مفهوم مشخص می کند که محقق توسط چه عملیات یا روش اجرایی می خواهد اطلاعات لازم در مورد مفهوم را جمع آوری کند. تعریف عملی بایستی با تعریف مفهومی متجانس و همراستا باشد.
متغیرها از نظر سهولتی عملیاتی کردن با هم فرق دارند. مثلا متغیر وزن را به سادگی می توان تعریف و اندازه گیری کرد. ما بایستی به شکل زیر تعریف عملیاتی برای وزن ارائه کنیم: مقدار وزن شی به کلیوگرم. این تعریف مشخص می کند که وزن بر اساس واحد کیلوگرم و نه پوند اندازه گیری می شود. همچنین می توانیم نوع ترازو را در این تعریف بیاوریم. بنابراین تعریف عملیاتی کامل وزن چنین می شود: مقدار وزن یک شی بر حسب گرم که توسط ترازوی شاهین دار در حالی که نمونه ها کاملا لخت هستند و بعد از 10 ساعت ناشتا بودن اندازه گیری می شود. این تعریف عملیاتی دقیقا نشان می دهد که محقق چگونه متغیر وزن را اندازه گیری می کند.
متاسفانه متغیرهای اندکی مثل وزن عملیاتی می شوند. روش های متعددی برای اندازه گیری بیشتر متغیرها وجود دارد و محقق بهترین را که بتواند با آن متغیر را بررسی و مفهومی کند، انتخاب می کند. برای مثال، اضطراب مفهومی است که می توان هم از نظر عملکرد جسمی و هم روانی تعریف کرد. محققانی که روی جنبه جسمی و فیزیکی اضطراب تاکید دارند، تعریف عملیاتی آنها ممکن است شامل اندازه هایی از قبیل شاخص پالمر سویت (Palmar Sweat Index) باشد. از سوی دیگر، محققانی که به تعریف مفهومی اضطراب به عنوان یک وضعیت عمدتا روانشناختی می پردازند، تعریف عملیاتی آنها ممکن است شامل تست های کاغذ و قلمی از قبیل مقیاس وضعیت اضطراب (State Anxiety Scale) باشد. خوانندگان گزارش تحقیق ممکن است با شیوه مفهومی و عملیاتی سازی متغیرها توسط محقق موافق نباشند، اما دقت در تعریف مفاهیم این مزیت را دارد که اصطلاحات در زمینه مطالعه معرفی شده و منظور محقق بخوبی انتقال داده می شود.
مثالی از تعاریف مفهومی و عملیاتی
شیم، دورنباس و بورس (2006) به بررسی مداخله ای پرداختند که برای بسط توانایی و قابلیت فرهنگی کارکنان آسایشگاهی طراحی شده بود. قابلیت فرهنگی از چندین بعد تشکیل شده بود مثل آگاهی فرهنگی، که بصورت مفهومی تحت عنوان دانش مراقب از حیطه های فرهنگی که در گروه های فرهنگی مختلف متفاوت است، مفهومی شده بود. محققان سازه های خود را با ابزاری خود ساخته به نام ابزار بررسی و شناخت قابلیت فرهنگی (CCA) اندازه گیری کرده بودند. از نظر عملیاتی این ابزار آگاهی فرهنگی را از طریق سطح توافق کارکنان بهداشتی آسایشگاه با جملاتی از قبیل «من می فهمم که مردم گروه های مختلف فرهنگی ممکن است مراقبت بهداشتی را متفاوت تعریف کنند» اندازه می گرفت.